عاشقانه های باران

عاشقانه های باران

سیگار بعدی را روشن میکنم

کامی از لبش میگیرم

بجای لبهایی که چندی است نبوسیده ام

انگشتانم بوی تند سیگار میگیرند

همان انگشتانی که همچو باد

جنگل موهای تورا نوازش میکردند

دیگر این اندام سوزان تو نیست که مرا احاطه کرده

دود سیگار است و بس…

سیگارم که به آخر میرسد

لبم را میسوزاند مانند بوسه ای

که تو هنگام خداحافظی به آن تقدیم کردی …


برچسب‌ها:
نوشته شده در سه شنبه 4 شهريور 1398برچسب:,ساعت 14:21 توسط باران|


برچسب‌ها:
نوشته شده در یک شنبه 2 شهريور 1398برچسب:,ساعت 18:14 توسط باران|


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 13 شهريور 1393برچسب:,ساعت 18:44 توسط باران|

         عشق و خیانت

یه دوستی ازم پرسید اگه عشقت بهت نامردی کنه و ترکت کنه - اگه یه روزی بفهمی  همه حرفاش دروغ بوده اگه بهت خیانت کنه باز دوسش خواهی داشت؟؟

 

دوست من بزار جوابتو با همه باورم بهت بدم

عشق یه تصویر قشنگ نیست که تو قاب خیالت بزاری و پرستشش کنی

عشق امروزی شده یه لباس قشنگ که با منفعت طلبی و خودخواهی تزئینش کردن

تو بهم بگو کیه امروزه قدر عشق رو بدونه - یعنی تو واقعا انتظار داری نامردی نبینی

یعنی واقعا میخوای خیانتی نبینی؟ اونم تو این زمونه ....

امروز فکر میکنی مدعاین عشق و عاشقی واقعا عاشقن - یعنی دنبال عشق تو این جماعت میگردی

عشق مرد کسی تو تشیع جنازشم نبود

من امروز وقتی قلب عریانمو این جماعت میدیدن و به سادگیش میخندیدن دور و برم  چیزی نبود که قلبمو از نگاه آدمها مخفی کنه که نشه بازیچه دست همه

هر چی گشتم چیزی نیافتم جز تیکه لباسی کهنه  که وقتی به تن کردم فهمیدم لباس عاشقی بود و هست که شاید واسه کسی این لباس دیگه ارزشی نداشته باشه

اما حسنش اینه که قلبم آرامش داره حالا

حالا دیگه مهم نیست کسی بهم بخنده یا کسی مسخرم کنه و  بگه چقدر ساده ای - دیگه مهم نیست صداقتم بازیچه بشه - دیگه بهم خیانت هم بکنند دلم نمیبینه که  بشکنه

دیگه اگر دروغی بهم بگن و نامردی کنند بازم مهم نیست

این لباس رو که به تن کردم حتی وسعت نگاهمم بیشتر شد دیگه حتی دارم از نگاهی به زندگی مینگرم که تنها توضیحش سکوته

دوست من اینجا همه ساز خودشونو کوک میکنند

اینجا کسی خریدار سادگی و صداقت نیست - اینجا بچه زرنگ کلاسم باشی دنبال بچه مایه دارن

اگر ساده و پاک و صادق هم باشی دنبال ...

من دلم بیشتر از آه تو فریاد داره که سر بده اما دلم پر شده از سکوت از نا گفته ها

بزار حرف آخر رو بزنم و ...

اگر عاشقی میکنی یادت باشه تو عاشقی نه اون

یادت باشه اگر دوسش داری نه واسه اینکه دوستت بداره نه واسه اینکه مال تو باشه  نه اینکه تو رو بخواد و نه حتی واسه اینکه بگه دوستت دارم

تو دوسش داری چون دلت نیاز به دوست داشتن اون داره

تو سرشار از عشق و پاکی هستی و وجود حقیرانه اون هست که تو این بازی باخته -  یادت نره تو این سرای نامردی قاضی با عدالتی چون خدا داریم که بی مدرک و با مدرک حکم عادلانه رو صادر میکنه

این دنیا و این زندگی با همه نامردی هایی که شب و روز داره نثار وجود های ساده و پاک میشه به راه خودش ادامه میده

تو پاک باش و صادق

به خیانتی که بهت شده به توهین و حقارتی که نثارت شده خودتو نباز

بخوای رنگ عوض کنی تو هم میشی یکمی مثل اون

تو خودت باش حتی اگر میگه دوستت دارم و باز داره دنبال تمایلات خودش میگه

حتی اگر میگه عشقمی و دنبال منفعت و صلاح کار خودشه

یا حتی میگه عاشقتم  و میخوامت اما نه واسه خودت !!!

تا بود اینچنین بود بعد اینم همینه

عاشق که باشی دل آرومه حتی اگر یار بیوفا باشه و با همه میخوامت هایی که ورد  زبونشه اما در حقیقت واسه آیندش جایی واسه تو نذاشته باشه

دوست بدار و عاشقی کن بدون هیچ چشم داشتی

باور کن دل آرامش عجیبی داره

اما بدان عشق من پاکترین عشق عالمه


برچسب‌ها:
نوشته شده در پنج شنبه 13 شهريور 1393برچسب:,ساعت 18:31 توسط باران|

دارم فکر می کنمــــــــ ــــــ

چقدر خوب می شـــــــــــــــــ ــــ ــــ ــــــد

 

نزدیک صورتم نفس می کشــــــــــــ ــــــ ــــــــیدی

 

می دانـــــــ ــــــ ـــــــــی؟?

 

من رک تر از آنمــ ــــــ ــــ ــــ

 

که نبوسمتــــــــــــــــــــــ


برچسب‌ها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:,ساعت 12:43 توسط باران|

دوســــتش دارم .............. مابقی رو نمیگم چون شک دارم اونم داشته

 

باشه فقط وقتی نمیبینمش میفهمم ک قلبم دیگه مث ثابق کار نمیکنه کاش

 

بفهمه من دوســـــــــــــــــــــــــــــــــــــتت دارم


برچسب‌ها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:,ساعت 12:40 توسط باران|

طعم سیب می دهد لب هایت

من گناهکارترین حوای روی زمینم

بهشت همین جاست در آغوش "تو"

با لب های ممنوعه ات


برچسب‌ها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:,ساعت 12:38 توسط باران|

داغ ترین آغوش ها را از تنت

و شیرین ترین بوسه ها را از لبانت

بیرون می کِشم

به تلافی تمام روزهایی که می خواهمت و نیستی.


برچسب‌ها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:,ساعت 12:35 توسط باران|

حتی اگر حرفی نبود ؛

شماره‌ام را بگیر و فقط بخند..

  وقتی می‌خندی ،

زمان می‌ایستد ..

و در زیر پوست‌ام انگار

پرنده‌ای‌ست

که برای رهاییپرپر می‌زند


برچسب‌ها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:,ساعت 11:33 توسط باران|

دلــــم مـــی خـــواد وقتـــی پیر شـــدمـــــ و دختـــرم ازمــــــ پــــرسید

عـــشقت کـــی بــــود ،؟

بتونــــم بــــا دستــــم بــــه اتــــاق اشاره کنــــم و بــــگم : اونـــجا نشسته..


برچسب‌ها:
نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:,ساعت 11:29 توسط باران|

آخرين مطالب
Design By : ghalebeweblog.ir